سال ۶۸ از خانه ای در پیامبر، بالای آریاشهر، اسباب کشیدیم به خانه ای نا تمام. انتهای بوستان دو. نام کوچه سلمان است. کوچه پایینش ابوذر. دو قدم آنسو تر بلوار اباذر و بالایش بن بست میثم. در کوچه یک عمار و یک مقداد کم داشتیم تا یک تیم صدر اسلام با بچه ها تشکیل دهیم. همه کوچه ها خاکی و همه جا خاک.